یک شهروند ، یک پیشنهاد
چندی پیش که نام خیابان ج درمحمودیه تهران بنام استادی پیشکسوت و مردمی تغییر نمود با تمام احترام و ارادتی که به این هنرمند عزیز و فقید داشته و دارم، با خود گفتم اگر قرار بر این منوال گردد، پس هر ماه و هر سال بایستی منتظر تغيير اسم و آدرسی در بدنه شهر تهران باشیم.
مگر ما كم هنرپیشه، موسیقیدان، ورزشکار و افراد شاخص داریم ؟ اگر همین مورد مذکور باب شود تکلیف سایر هنرمندان عرصه سینما و تئاتر که مورد اقبال مردم هستند چه می شود ؟ آیا در مورد همه چهره ها انصاف هم رعایت میشود ؟ خیر قطعاً محدودیت ها، نا هماهنگی ها و از همه بدتر ورود سلایق گوناگون باعث تبعیض و آزردگی خاطر دوستداران و طرفداران می گردد . شایان توجه است این توقع عمومی از حيطه اشخاص نامدار هم گذشته و دامنه فراتری پیدا کرده است که حتی بعضی از رویدادها را هم در بر میگیرد . مانند حادثه سقوط بسیار دردناک و جانکاه هواپیمای اوکراینی که با کمال تاسف همین اواخر به وقوع پیوست و تلاش برای نامگذاری خیابانی به یاد این حادثه در حال پیگیریست.
حال آنکه به نظر می رسد چنا نچه این رویه ادامه یابد، باعث می شود بر اثر عدم تثبيت نامها وآدرس ها، ذهن جمعی شهری گیج و ناکار آمد شود و در ادامه آرایش توالی و موضوعی در نشان شهری مخدوش گردد. به طور مثال خیابان الف خیابان ب – خیابان استاد … (ج قديم)
فارغ از همه این مسائل اساسا” سئوال اصلی اینجاست که چرا روال شده بعد از فوت یک فرد محبوب و مقبول از او بدین گونه تجلیل شود ؟ این در حالی است که در سایر کشورها و مللی که به تاریخ، فرهنگ و هنر خود می بالند به طرق دیگری پیشینه و بزرگان خود را پاس می دارند و حتماً هم منتظر درگذشت فرد نام آوری
نمی شوند تا برای وی اقدامی به جهت تجلیل به جای آورند.
و اما پیشنهاد:
با این تفاسیر در نظر آورید چه اقدام بجا و شایسته ایست اگر شورای شهر تهران محلی را برای احداث فضایی
با شکوه و پر طمطراق شبيه باغ موزه یا پردیس تحت عنوان مثلا” پردیس مفاخر ، باغ چهره ها یا پارک یادمان را در محلی مناسب انتخاب نماید و از معماران و صاحبان ایده های برتر نیز برای طراحی هر چه بهتر این مکان دعوت بعمل آورد، بدون شک نتیجه ای پسندیده و در خور حاصل می شود . بدین ترتیب ضمن تجميع بنا های یاد بود برای کلیه اتفاقات مهم و افراد نام آور در یک محل ، این فرصت هم فراهم می شود تا در زمان حیات مفاخر و چهره های خاص بتوان از ایشان طی مراسمی تجلیل بعمل آید و سپس لوح نوشته ای از زندگی نامه، آثار وتنديسی از چهره این شخصیت با حضور خانواده و دوستدارانش افتتاح گردد.
پر واضح است که این انتخاب آزادی عمل بسیار گسترده تری نسبت به سایر گزینه های مشابه در خود دارد . به عنوان نمونه در مورد سقوط اندوه بار هواپیمای صدرالاشاره، میتوان در سنگ نوشته ای اسامی تک تک جانباختگان این حادثه دلخراش را در کنار شرح مختصری از واقعه و مجسمه ای شماتیک از هواپیمای بوئینگ قرار داد.
بدون شک رفته رفته ضمن اضافه شدن بناها، تندیس ها و سنگ نوشته ها به این مجموعه اولاً شاهد تبدیل شدن این مکان به یک قطب تفرجی فرهنگی در شهر تهران خواهیم بود که حتماً استقبال و بازدید مستمر شهروندان را درنیز پی خواهد داشت، ثانياً مجوز و تایید حضور نام افراد سرشناس در این محل (که از سوی مرجعی ذیصلاح صادر می شود ) میتواند در زمان حیات منتخب ، منشاء بالندگی و دلگرمی ایشان و طرفداران گردد و در زمان بعد از حیات هم وسیله ای به جهت آشنایی و یاد بود برای آن مقام علمی، دینی، هنری، ورزشی، رسانه ای و حتی سیاسی گردد . پیش بینی می شود تایید و پذیرش چهره ها در این فضای فرهنگی و ماندگار قطعاً باعث رقابتی سالم بین چهره ها و اشخاص خاص شده که این مهم در ارتقای هرآنچه بدان شناس هستند نیز تاثیر گذار خواهد بود.
در نظر بگیرید در صبح یک روز جمعه و آفتابی که به این بوستان رفته اید، ضمن تفرج و قدم زدن، در هر گوشه ای از باغ با یک نمادی از یک شخصیت، یک اثر با یک رویداد روبرو می شوید. اگر بلوتوث گوشی همراه شما باز باشد در نزدیکی هر کدام از بناهای یادبود که قرار می گیرید می توانید مطالب مفصل تری را نیز پیرامون آن در گوشی خود دریافت کنید … در قسمت دیگری ار بوستان آوای پرندگان با صدای شاتر دوربین عکاسان و خبرنگاران و نیز صدای تشویق جمعیتی در هم آمیخته شده؛ آخر قرار است از سنگ یاد بود یک ورزشکار آنهم با حضور هوا دارانش پرده برداری شود . همه می دانند که تا همیشه این تندیس آنجا می ماند ….. بنظر شما زیبنده تر نیست ؟؟
رضا شاهنگیان